loading...
شهر خنده

sodabeh بازدید : 12 چهارشنبه 03 مهر 1392 نظرات (0)

بعد مرگم بر روی سنگ قبرم ؛ نه نام بنویسید ، نه نشانی !

فقط بنویسید 

اینجا کسی خوابیده که روزی هزار بار مُرده و زنده شده

بنویسید 

اینجا قبر یک نفر نیست

اینجا یک تن به همراه هزاران آرزوی زنده به گور شده خوابیده

اصلا بنویسید 

اینجا کسی دفن شده که قبل از زنده بودنش ، مُرده بوده

بنویسید 

او زندگی نکرد ، او هر روز مُرد ، او هر لحظه میان این مردم جان داده

...آری با خط درشت بنویسید :

اینـجا یـک نفـر بد جـوری مُـرده ...


91.7.5



sodabeh بازدید : 9 سه شنبه 02 مهر 1392 نظرات (0)
قطعا میم اول مادری محبته، مهربانیو عشقه اما

الفش، آرامشه

دالش، داناییه

ر ش،راستی و درستیه

مادری که اول نسبت به خودش و برای خودش

مهربانیو آرامش و دانایی می سازه و بعد برای اطرافیانش،

اول برای خودش و بعد همسرش و بعد فرزندانش ....

و  ی، همه ی اینا با هم مادرو یگانه میکنه مثل خدا ،

چون آدمی رو که خدا ساخته مادر تربیت می کنه.


sodabeh بازدید : 10 سه شنبه 02 مهر 1392 نظرات (0)

چرا حداد و توکلی به برکناری دانشجو اعتراض دارند؟

واکنش تند حداد عادل و احمد توکلی به برکناری فرهاد دانشجو از دانشگاه آزاد به موضوعی رسانه‌ای تبدیل شده است و جالب آن که سایت الف، که متعلق به توکلی است نقد ناصر ایمانی به این سخنان را منتشر کرده است.

 از اعتراض شدید اللحن برادران عزیز، آقایان دکتر حداد عادل و دکتر احمد توکلی در مورد تغییر رئیس دانشگاه آزاد به شدت شگفت زده شدم، اما دلایل این تعجب:

الف) ادبیات بکار رفته در اعتراضات این دو بزرگوار نه تنها سیاسی نبود، بلکه ادبیات نظامی بود! آقای دکتر حداد که یک ادیب هستند چنان با عصبانیت غیرقابل کنترل از «پیشمان شدن طراحان» و انتقام‌گیری صحبت کردند که گویی حمله نظامی به کشور شده است! آقای دکتر توکلی نیز تلویحاً دولت جدید را به دیکتاتوری متهم نموده و آنرا خطای استراتژیک دولت اعلام نمودند. بکارگیری این ادبیات در عرصه سیاسی -آن هم دو ماه پس از روی کار آمدن دولت جدید- قابل فهم نیست و چنین تداعی می‌کند که مشکل با این دولت در تعویض یک مدیر نیست بلکه عمیق‌تر از آن است!

ب) هیچ کدام از این دو بزرگوار، به عملکرد مثلاً مثبت رئیس قبلی و یا بی کفایتی رئیس جدید اشاره نکردند. پس مشکل کجاست؟ اگر اعتراض بدلیل برکناری یک مدیر لایق و یا سرکار آوردن یک مدیر بی لیاقت است که اعتراض آقایان قابل فهم است. اما دوستان به مدیریت‌های قبلی و فعلی اشاره‌ای نکرده‌اند پس مشکل در مدیران مربوطه نیست. البته آقای دکتر توکلی اشاره کردند که مدیر فعلی اذعان نموده که هیچ اشکالی بر مدیریت قبلی وارد نبوده اما این اظهارات را می‌توان از باب اخلاق و تواضع معنا کرد. ضمن اینکه صرفاً مدیریت بدون اشکال کفایت نمی‌کند بلکه هماهنگی با مجموعه مربوطه نیز ضرورت دارد و چه بسا این تغییر مدیریت به این سبب انجام گرفته باشد. اما به هرحال آقای دکتر توکلی نیز نقل قول کرده‌اند و بالاخره نظر خودشان را در مورد کارآمدی مدیر قبلی اذعان نفرمودند.

ج) شاید اعتراض دوستان به نحوه و سرعت برکناری مدیر قبلی است. اگر اعتراض به نحوه برکناری است باید گفت مدیر جدید با همان روشی منصوب شد که مدیر قبلی منصوب گردید. دیگر چه جای اعتراض؟

در دولت سابق به دلیل حضور دو وزیر دولت در هئیت امنا، رای به برکناری جاسبی و انتصاب آقای دانشجو دادند. در این زمان نیز به دلیل اینکه دو وزیر دولت جدید در هئیت امنا حضور دارند، کفه آرا به زیان آقای دانشجو شد. مگر آقای دانشجو از طریق سیستم دیگری بالا آمد که الان به تغییر او اعتراض می‌شود؟ و چرا آن زمان به انتصاب آقای دانشجو اعتراضی نشد؟ زیرا روال قانونی برای انتصاب او علی‌الظاهر رعایت شد. هم اکنون نیز روال قانونی برای این تغییر رعایت گردید. آقایان به عدم رعایت قانون اعتراض دارند؟ طبیعی است که دولت جدید با دولت قبل از حیث تمایلات سیاسی و فرهنگی و اجتماعی متفاوت است. پس خط و نشان کشیدن برای چیست؟

بگذریم از اینکه آقای دکتر حداد عادل عزیز از جملاتی مانند« تسخیر مجلس» و غیره هم سخن گفتند که همین بیانات می‌تواند به فهم علل اعتراض ایشان به تغییر مدیر دانشگاه آزاد نیز کمک کند که در آینده درباره آن هم سخن خواهیم گفت. ان شاالله.


sodabeh بازدید : 8 سه شنبه 02 مهر 1392 نظرات (0)

امشب منم مهمان تو        مهمان نوازی کن رضا

آواره ام بیچاره ام         تو چاره سازی کن رضا

امشب نگاهی کن به من      من سائل درمانده ام

مهمان کویت گشته ام      یا خوانده یا نا خوانده ام

جانم رضا جانم رضا

امشب زیارت میکنم                 صحن و سرایت یا رضا

بوسه زنم امشب به آن                     با نیّت کرب و بلا

قلبم خدایی گشته است       امشب هوایی گشته است

با کاروان رفته دلم               کرب و بلایی گشته است

جانم رضا جانم رضا

شبهای جمعه گفته اند    مهدی به تو مهمان بود

من آمدم تا بینمش        مهدی مرا جانان بود

از بهر دیدار رخش         من بی قراری میکنم

بهر  نگاه لطف او          لحظه شماری میکنم

جانم رضا جانم رضا

========================

هم غریب الغربایم                      هم معین الضعفا

بضعه ختم رسولان                        پور ام النجبا

ناله ای بر لبم از فرط تقلا مانده

سوختم از عطش و چشم به دریا مانده

باز دلتنگ جوادم که در این شهر غریب

به دلم حسرت یک گفتن بابا مانده

دست و پا می زنم امّا جگرم می سوزد

به لب سوخته ام روضه ی زهرا مانده

مادرم فاطمه جان           ای مرا روح وروان

زهر کین برده زمن         طاقت  وصبر وتوان

جان به لب می شوم و کرب و بلا می بینم

که لب کودکی از فرط عطش وا مانده

مادرش چشم به راه است که آبش بدهند

وای از حرمله آنجا به تماشا مانده

تشنه لب طفل صغیر           لب او تشنه شیر

حرمله داده به او                آب با شاخۀ تیر

شعله ور می شوم از زهر و حرم می بینم

که در آتش دو سه تا دختر نو پا مانده

دختری می دود و دامن او می سوزد

ردّ یک پنجه ولی بر رخ او جا مانده

وای از خصم دغا     که ستم کرد وجفا

تازیانه خوردند                  کودکان وزنها

این طرف غارت و سیلی نگاه بی شرم

آن طرف بر نوک نیزه سر سقّا مانده

یکطرف زیر سم اسب تن پاک حسین

یکطرف  داغ زده زینب کبری مانده

مانده تنها زینب        روز اوشد چون شب

عمه ام گردیده            کربلا جان برلب

=====================

آسمان زیر پرت بود زمین افتادی

یک عبا روی سرت بود زمین افتادی

نه صدای تو به گوش کسی آن روز رسید

نه کسی دور و برت بود زمین افتادی

صورتت خاکی و دستار و عبایت خاکی

مادرت در نظرت بود زمین افتادی

«زهر از جان تو آقا جگرت را می خواست»

آتشی بر جگرت بود زمین افتادی

ناله می کرد جوادت به سرش می زد آه

اشک در چشم ترت بود زمین افتادی

مثل یک مار گزیده به خودت پیچیدی

خوب شد که پسرت بود زمین افتادی

ولی افسوس به میدان دل خون برد حسین

نیزه از پشت زدند و به زمین خورد حسین

==================

باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام

باز هم زائرتان نیستم از دور سلام

با زبانی که به ذکرت شده مأمور سلام

به سلیمان برسد از طرف مور سلام

کاش سمت حرمت باز شود پنجره ها

باز از دوریت افتاده به کارم گره ها

ننوشته ست گنهکار نیاید به حرم

پس بیایید اگر خوب و اگر بد به حرم

برسد خواهش این ناله ی ممتد به حرم

زود ما را برسانید به مشهد به حرم

مست از آنیم که از باده به خم آمده ایم

ما سفارش شده ایم، از ره قم آمده ایم

یاد دادید به ما رنج کشیدن زیباست

پس از این فاصله تا طوس دویدن زیباست

پا برهنه شدن و جامه دریدن زیباست

بعد هم پای ضریح تو رسیدن زیباست

پیچش قافله ی ما که به سوی نور است

رگه ای در دل فیروزه ی نیشابور است

چه خبر در حرم ضامن آهو شده است؟

صحن ها بیشتر از پیش چه خوش بو شده است

طرف پنجره فولاد هیاهو شده است

باز یک چشمه از آن لطف و کرم رو شده است

مادری گریه کنان ذکر رضا می گیرد

دست و پای فلجی باز شفا می گیرد

با شفا از تو، چه زیبا شده بیمار شدن

به تو وابسته شدن با تو گرفتار شدن

کار من هست فقط گرمی بازار شدن

گر چه در باور من نیست خریدار شدن...

یوسفم باش، بدون تو کجا برگردم؟

من برایت دو سه تا بیت کلاف آوردم

تو خودت خواسته ای دار و ندارم باشی

کاش لطفی کنی و آخر کارم باشی

مرد سلمانی تو باشم و یارم باشی

لحظه ی مرگ بیایی و کنارم باشی

قول دادی به همه پس به خدا می آیی

هر که یک بار بیاید تو سه جا می آیی

=======================

ای صفای قلب زارم هرچه دارم از تو دارم

تا قیامت ای رضا جان سر ز خاکت بر ندارم
منم خاک درت       غلام و نوکرت

 مران ازخود مرا   به جان مادرت
علی موسی الرضا4

غیر تو یاری ندارم با کسی کاری ندارم

گر مرا از در برانی جای دیگر من ندارم

تو خوبی من بدم     به این در آمدم

به جان فاطمه       مکن مولا ردم
علی موسی الرضا4

به دلم کن یک نگاهی تا نماند یک گناهی

 به یقین با یک نگاهت می شوم دور از تباهی

 نگاهم سوی تو     بهشتم کوی تو

 دلم خورده گره     به تار موی تو
علی موسی الرضا4

تو رئوف و مهربانی قبله ی درماندگانی

 از تو ممنونم دلم را در حریمت می کشانی

الا ای یار من        تویی دلدار من

 نظر کن بر دل      سیاه و زار من
علی موسی الرضا4

دل به امید تو بستم بر سر راهت نشستم

 می رسد جامت به دستم از می عشق تو مستم

امیر کاروان          امان ای الامان

مرو پیشم بمان      امام مهربان
علی موسی الرضا4

جان به قربان نگاهت دل فدای روح ماهت

سینه بگشا تا بیایم ای رضا جان در پناهت

 منم دیوانه ات       مقیم خانه ات

تویی باغ و گل       و منم پروانه ات
علی موسی الرضا.

ای همه بود و نبودم خاک تو مهر سجودم

از ازل مهرت سرشته در تمام تار و پودم

نظر کن بر دلم       اگرچه غافلم

دعا کن کربلا         کند حق شاملم

 علی موسی الرضا4

ای امام هشتمینم نور رب العالمینم

نظری کن تا که روزی روی ماهت را ببینم

دلم سرمست توست     فقط پابست توست

کلید مشکلم      فقط در دست توست

 علی موسی الرضا4

======================

در بند هواييم، يا ضامن آهو!                                            در فتنه رهاييم، يا ضامن آهو!

بی تاب و شکيبيم، تنها و غريبيم                                   بی سقف و سراييم، يا ضامن آهو!

سرگشته‌تر از عمر، برگشته‌تر از بخت                                  جويای وفاييم، يا ضامن آهو!

آلوده‌ی بدنام، فرسوده‌ی ايام                          با خود به جفاييم، يا ضامن آهو!

آلوده مبادا، فرسوده مبادا                              اين گونه که ماييم، يا ضامن آهو!

صيد شب و روزيم، پابند هنوزيم                                       در چنگ فناييم، يا ضامن آهو!

چندی است به تشويش، با چيستی خويش                  در چون و چراييم، يا ضامن آهو!

با دامنی اندوه، خاموش‌تر از کوه                                       فرياد رساييم، يا ضامن آهو!

افتاده به عصيان، تن داده به کفران                                    آلوده‌رداييم، يا ضامن آهو!

حيران شده‌ی رنج، طوفان‌زده‌‌ی درد                               دريای بکاييم، يا ضامن آهو!

تو گنج نهانی، ما رنج عناييم                                                بنگر به کجاييم، يا ضامن آهو!

دل‌خسته و رسته، از هر چه گسسته                                 خواهان شماييم، يا ضامن آهو!


sodabeh بازدید : 7 سه شنبه 02 مهر 1392 نظرات (0)

شعر کودکانه پدربزرگ و مادر بزرگ :

پدر بزرگ خوبم
همیشه مهربونه
وقتی كه پیشم باشه
برام كتاب می خونه

مادر بزرگ نازم
خیلی برام عزیزه
هرچی غذا می پزه
خوشمزه و لذیذه

وقتی با اونها باشم
غصه و غم ندارم
دنیا برام قشنگه
هیچ چیزی كم ندارم.

شاعر : جواد محقّق

 

سپیده زد، سپیده 
وقت سحر رسیده 
خاموش شده ستاره 
صبح اومده دوباره 

شعر کودکانه آفتاب مهتاب از محمود کیانوش :

آفتاب، مهتاب، چه رنگه؟، چقدر هر دو قشنگه!

یکی روشنی روز، یکی نور شب افروز

یکی طلای زرده، یکی نقره سرده

یکی پرتو خورشید، به روی خاک پاشید

یکی از ماه زیبا، بتابد بر همه جا

آفتاب، مهتاب، چه رنگه؟، چقدر هر دو قشنگه!

 

آفتاب، مهتاب، چه رنگه؟، چقدر هر دو قشنگه!

یکی روشنی روز، یکی نور شب افروز

یکی طلای زرده، یکی نقره سرده

یکی پرتو خورشید، به روی خاک پاشید

یکی از ماه زیبا، بتابد بر همه جا

آفتاب، مهتاب، چه رنگه؟، چقدر هر دو قشنگه!

 


تعداد صفحات : 14

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 141
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 17
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 18
  • بازدید ماه : 18
  • بازدید سال : 29
  • بازدید کلی : 1,779